بر اساس مقاولهنامههای بینالمللی و تفاهمنامههای امضا شده فیمابین کشورها، همچنین یک عرف بشردوستانه و عمومی، مسؤلیت حفاظت از جان شهروندان مقیم یا مسافر در کشورهای دیگر بر عهده کشور مقصد میباشد و در صورتی که برای احدی از شهروندان یک کشور در کشور دیگری اتفاق ناگواری افتاد، دستگاه دیپلماسی بلافاصله وارد کار شده و با احضار سفیر کشور مذبور، در غیاب آن نماینده قانونی و در صورت قطع رابطه احضار سفیر کشور حافظ منافع آن دولت، مراتب اعتراض قانونی خود را ابلاغ، و خواستار توضیحات فوری دولت مذبور میشوند. حسب عرف دیپلماتیک نماینده قانونی آن کشور نیز بلافاصله اعتراض دریافتی را به دولت خود تسلیم و دولت تضمین میدهد در کمترین زمان ممکن موضوع را بررسی و تمام تلاش خود را برای رفع مشکل بکار گرفته، و در صورتی که خسارتی متوجه شهروند کشور مبدا شده باشد، آن را به فوریت جبران و جلب رضایت نمایند.
همچنین در شرایطی که کشوری دچار بحران شده، و بیم آن برود که، دولت آن کشور در شرایط بحرانی قادر به حفاظت از جان اتباع بیگانه نیست، بلافاصله دولتها از تمام شهروندان خود در آن کشور درخواست مینمایند که خاک کشور بحرانزده را تا برگشتن شرایط به حالت عادی ترک، و تسهیلات ویژهای نیز برای این جابجایی فراهم مینمایند.
همچنین در شرایطی که کشوری دچار بحران شده، و بیم آن برود که، دولت آن کشور در شرایط بحرانی قادر به حفاظت از جان اتباع بیگانه نیست، بلافاصله دولتها از تمام شهروندان خود در آن کشور درخواست مینمایند که خاک کشور بحرانزده را تا برگشتن شرایط به حالت عادی ترک، و تسهیلات ویژهای نیز برای این جابجایی فراهم مینمایند.
دولت ایران یکبار به علت کوتاهی در خروج به موقع شهروندان خود از افغانستان در جریان ناامنیهای آن کشور که توسط طالبان صورت میگرفت، هزینه سنگینی پرداخت نمود (+) و متاسفانه مقصر آن کوتاهی و اتفاق که به شهادت ۱۰ تن از فرزندان عزیز این کشور انجامید، هیچگاه معرفی و توبیخ نشد و یا افکار عمومی از آن مطلع نشدند.
نزدیک به یکماه از ناپدید شدن ۷ نفر از شهروندان ایرانی مامور در کشور «سوریه»(5)(2) میگذرد و همچنانکه وضعیت شغلی و حرفهای آنها در هالهای از ابهام قرار دارد، متاسفانه اطلاع دقیقی از سرنوشت آنها نیز ارائه نشده است.
بدون تردید دولت، نزدیک به ۷ ماه پیش که بحران عمیق امنیتی در کشور سوریه شروع شده و هر روز نیز بر شدت آن افزوده میشد، باید برای حفاظت از جان شهروندان خود، از آنها درخواست میکرد که خاک آن کشور را ترک نمایند. اقدامی که متاسفانه نه تنها زمان شروع بحران صورت نپذیرفت، بلکه هیچگاه پس از آن، که لحظه به لحظه خطر بیشتر و بیشتر احساس میشد هم صورت نگرفت.
پس از آن ماجرا باید بلافاصله، سفیر سوریه به وزارت امور خارجه احضار، و مراتب اعتراض ایران به دولت آن کشور، به خاطر سهلانگاری در حفاظت از جان مهندسین و شهروندان ایرانی، به او ابلاغ، و از دولت متبوعش خواسته میشد، تضمین نماید تمام اقدامات ممکن و لازم برای روشن شدن سرنوشت ایرانیان ناپدید شده در خاک آن کشور و حفاظت از جانشان را انجام خواهد داد. اما به غیر از چند نشست سیاسی معمولی(+)، اطلاع دیگری از تلاش دستگاه دیپلماسی ایران برای پیگیری وضعیت شهروندان ربوده شده گزارش نشد. اما بسیار تلاش شد تا اثبات و گزارش شود که، شهروندان ربوده شده ایرانی از نیروهای فنی مهندسی بوده و ربطی به نیروهای نظامی نداشتهاند.(+)
دولت ایران ظاهرا نمیخواهد و یا به دلیل آنکه اخبار مبنی بر غیرعادی بودن شرایط کشور سوریه را تکذیب، و ساخته و پرداخته رسانههای مغرض اعلام نموده، نمیتواند صادقانه به شهروندان خود اعلام نماید که شرایط برای سفرهای زیارتی به آن کشور مساعد نیست و بهتر است، این سفرها به آیندهای دیگر که شرایط به وضع عادی برگشت موکول شود.
در چنین شرایطی، یکماه پس از ربوده شدن ۷ شهروند ایرانی، و بیکفایتی آشکار دولت ایران از پیگیری وضعیت آنها، شوربختانه اکنون خبر میرسد که اتوبوس حامل زائران ایرانی در خاک «سوریه» مورد حمله نیروهای ناشناس قرار گرفته و ۱۱ نفر از مسافران آن، ربوده و به نقطه نامعلومی منتقل شدهاند.(+)
با کمال تاسف، در حالی که متولیان سیاست خارجی ایران، در مورد ناپدید شدن شهروندان خود در خاک سوریه حدود یکماه پیش، اعتراض و اخطار ثمربخشی به کشور سوریه نداشته و به آسانی از کنار آن عبور کردند، اکنون نیز در کمال ناباوری سخنگوی وزارت امور خارجه، «خلاف اصول انسانی و تعهدات اخلاقی و بینالمللی و به هیچ وجه قابل توجیه نبودن» این رفتار را به «ربایندگان ناشناس» متذکر شده و در ادامه از «مسئولین دولت سوریه نیز درخواست بکارگیری همه امکانات خود جهت اطمینان از سلامت جان این اتباع ایرانی و آزادی هر چه سریعتر آنها» را نمودهاست.(+)
به نظر میرسد، دولت ایران نه تنها حاضر نیست به واقعیات موجود در کشور «سوریه» و نابسامانیهای تحت مدیریت «بشاراسد» تن دهد، بلکه در بیکفایتی آشکار، عملا حاضر به پذیرش قواعد و اخطارهای امنیتی ناظر بر حفظ جان شهروندانش هم نیست و عملا بر سر حفظ حاکمیت موجود سوریه و عینت بخشیدن به دروغهای خود ساخته، همچنین توجیه مشروعیت جعلی و غصبی خود، از قمار بر جان و امنیت شهروندان مظلوم خود نیز ابایی ندارد.
این نوشته در جرس اینجا
نزدیک به یکماه از ناپدید شدن ۷ نفر از شهروندان ایرانی مامور در کشور «سوریه»(5)(2) میگذرد و همچنانکه وضعیت شغلی و حرفهای آنها در هالهای از ابهام قرار دارد، متاسفانه اطلاع دقیقی از سرنوشت آنها نیز ارائه نشده است.
بدون تردید دولت، نزدیک به ۷ ماه پیش که بحران عمیق امنیتی در کشور سوریه شروع شده و هر روز نیز بر شدت آن افزوده میشد، باید برای حفاظت از جان شهروندان خود، از آنها درخواست میکرد که خاک آن کشور را ترک نمایند. اقدامی که متاسفانه نه تنها زمان شروع بحران صورت نپذیرفت، بلکه هیچگاه پس از آن، که لحظه به لحظه خطر بیشتر و بیشتر احساس میشد هم صورت نگرفت.
پس از آن ماجرا باید بلافاصله، سفیر سوریه به وزارت امور خارجه احضار، و مراتب اعتراض ایران به دولت آن کشور، به خاطر سهلانگاری در حفاظت از جان مهندسین و شهروندان ایرانی، به او ابلاغ، و از دولت متبوعش خواسته میشد، تضمین نماید تمام اقدامات ممکن و لازم برای روشن شدن سرنوشت ایرانیان ناپدید شده در خاک آن کشور و حفاظت از جانشان را انجام خواهد داد. اما به غیر از چند نشست سیاسی معمولی(+)، اطلاع دیگری از تلاش دستگاه دیپلماسی ایران برای پیگیری وضعیت شهروندان ربوده شده گزارش نشد. اما بسیار تلاش شد تا اثبات و گزارش شود که، شهروندان ربوده شده ایرانی از نیروهای فنی مهندسی بوده و ربطی به نیروهای نظامی نداشتهاند.(+)
دولت ایران ظاهرا نمیخواهد و یا به دلیل آنکه اخبار مبنی بر غیرعادی بودن شرایط کشور سوریه را تکذیب، و ساخته و پرداخته رسانههای مغرض اعلام نموده، نمیتواند صادقانه به شهروندان خود اعلام نماید که شرایط برای سفرهای زیارتی به آن کشور مساعد نیست و بهتر است، این سفرها به آیندهای دیگر که شرایط به وضع عادی برگشت موکول شود.
در چنین شرایطی، یکماه پس از ربوده شدن ۷ شهروند ایرانی، و بیکفایتی آشکار دولت ایران از پیگیری وضعیت آنها، شوربختانه اکنون خبر میرسد که اتوبوس حامل زائران ایرانی در خاک «سوریه» مورد حمله نیروهای ناشناس قرار گرفته و ۱۱ نفر از مسافران آن، ربوده و به نقطه نامعلومی منتقل شدهاند.(+)
با کمال تاسف، در حالی که متولیان سیاست خارجی ایران، در مورد ناپدید شدن شهروندان خود در خاک سوریه حدود یکماه پیش، اعتراض و اخطار ثمربخشی به کشور سوریه نداشته و به آسانی از کنار آن عبور کردند، اکنون نیز در کمال ناباوری سخنگوی وزارت امور خارجه، «خلاف اصول انسانی و تعهدات اخلاقی و بینالمللی و به هیچ وجه قابل توجیه نبودن» این رفتار را به «ربایندگان ناشناس» متذکر شده و در ادامه از «مسئولین دولت سوریه نیز درخواست بکارگیری همه امکانات خود جهت اطمینان از سلامت جان این اتباع ایرانی و آزادی هر چه سریعتر آنها» را نمودهاست.(+)
به نظر میرسد، دولت ایران نه تنها حاضر نیست به واقعیات موجود در کشور «سوریه» و نابسامانیهای تحت مدیریت «بشاراسد» تن دهد، بلکه در بیکفایتی آشکار، عملا حاضر به پذیرش قواعد و اخطارهای امنیتی ناظر بر حفظ جان شهروندانش هم نیست و عملا بر سر حفظ حاکمیت موجود سوریه و عینت بخشیدن به دروغهای خود ساخته، همچنین توجیه مشروعیت جعلی و غصبی خود، از قمار بر جان و امنیت شهروندان مظلوم خود نیز ابایی ندارد.
این نوشته در جرس اینجا
برای من جالبه که ما خودمان ایرانی هستیم و اگه کسی فارسی حرف میزنه متوجه لهجه شخص نشویم.
پاسخحذفدوستان اگه فیلم رو چند بار نگاه کنید متوجه میشید که همه افراد فقط خودشان رو معرفی میکنن و شخصی که مدعی هست سرپرست این گروهه لهجه ایرانی نداره و لهجه کاملن عربی هست و حالا از کدام کشور عربی رو نمیدونم ولی کسی هست که توی ایران فارسی یاد گرفته و مدرک دادن به کسی که خود دولت بخواهد آنها را استخدام کنه کاری نداره که اینها کارت شناسایی و پاسپورت رو نشون میدن.
از قسمتهایی که کلمه ه استفاده میشه میتوانید متوجه شوید که فقط مردم عرب ه رو به این شکل تلفظ میکنن. دوستان ایرانی تروریست نیست و کسانی که در خود ایران و در اعتراضات 88 هم مردم رو میکشتند از افراد حزب الله لبنان بودند.
دوست ناشناس عزیز همچنان که در پست بعدی بنده مشاهده میکنید، بنده هیچ ارزشی برای هیچ اعترافی که تحت فشار گرفته شود قائل نبوده و نیستم. ولی معتقد هم نیستم که ایرانی با مردم دیگر نقاط دنیا فرق میکند. هم ایرانی میتواند بالقوه آدمکش باشد هم عرب هم ترک هم ژرمن و... و همه میتوانند بالقوه فرشته باشند.
حذف