یادداشت ذیل در صفحه فیس بوک دکتر «رضا مرادی غیاثآبادی» محقق و پژوهشگر ارزنده معاصر درج شده بود. از ایشان کسب اجازه نمودم که به دلیل اهمیت و ارزش فوقالعاده آن در اینجا باز نشر نمایم که استاد با کمال محبت اجازه فرمودند.
×××
اینکه میگویند تشیع را ایرانیان و برای کسب استقلال خود از دیگر مسلمانان به وجود آوردند، از آن تاریخسازیهایی است که از فرط تکرار شکل واقعیت بخود گرفتهاست.
هر چهار مکتب اصلی تسنن و بنیانگذاران آنها، یعنی «حنفی»، «شافعی»، «مالکی» و «حنبلی» ایرانی بودند و در ایران پرورش و گسترش یافتند. اما مذهب تشیع در «جبلعامل» (در لبنان امروزی) پای گرفت و با مهاجرت «شیخ بهاءالدینعاملی» (معرف به شیخ بهایی) به ایران و حمایت شاهان صفوی از او، نفوذ گسترده پیدا کرد.
آنچه که از جایگاه و دستاوردهای علمی عجیب و غریب «شیخ بهایی» در علوم ریاضی، علوم تجربی، مکانیک، نجوم و دیگر دانشها گفته میشود، افسانههای ساخته و پرداخته پیروان او بودهاست. از «شیخبهایی» تاکنون حتی یک رساله علمی شناخته نشده و نوشتههایی که از او بازمانده، آثاری است همچون «کشکول»، «طوطی نامه»، «شیر و شکر»، «نان و حلوا»، «گربه و موش» و از این قبیل مطالب که حتی بعید است همینها نیز نوشته او بوده باشد.
آنچه نیز که از اختراعات و ابداعات به «شیح بهایی» منسوب میشود (اعم از حمام شمع سوز و منارجنبان و دیگرها) قصههای زیر کرسی اهالی خوش قریحه اصفهان بوده است .
قصهپردازی در باره «شیخبهایی» حتی در روزگار معاصر نیز همچنان ادامه دارد و برای مثال به دروغ در ایران اعلام کردند که «یونسکو» سال 2009 میلادی را «سال نجوم و شیخ بهایی» اعلام کرده است. چنین دروغهایی به رغم فراوانی رسانهها و دسترسی آسان به آنها، از سوی عموم مردم پذیرفته میشود، چرا که عامه مردم علاوه بر قوه ادراک پایین، آن چیزی را که باب میلشان باشد، باور میکنند و نیازی به منبع معتبر ندارند.
هر چهار مکتب اصلی تسنن و بنیانگذاران آنها، یعنی «حنفی»، «شافعی»، «مالکی» و «حنبلی» ایرانی بودند و در ایران پرورش و گسترش یافتند. اما مذهب تشیع در «جبلعامل» (در لبنان امروزی) پای گرفت و با مهاجرت «شیخ بهاءالدینعاملی» (معرف به شیخ بهایی) به ایران و حمایت شاهان صفوی از او، نفوذ گسترده پیدا کرد.
آنچه که از جایگاه و دستاوردهای علمی عجیب و غریب «شیخ بهایی» در علوم ریاضی، علوم تجربی، مکانیک، نجوم و دیگر دانشها گفته میشود، افسانههای ساخته و پرداخته پیروان او بودهاست. از «شیخبهایی» تاکنون حتی یک رساله علمی شناخته نشده و نوشتههایی که از او بازمانده، آثاری است همچون «کشکول»، «طوطی نامه»، «شیر و شکر»، «نان و حلوا»، «گربه و موش» و از این قبیل مطالب که حتی بعید است همینها نیز نوشته او بوده باشد.
آنچه نیز که از اختراعات و ابداعات به «شیح بهایی» منسوب میشود (اعم از حمام شمع سوز و منارجنبان و دیگرها) قصههای زیر کرسی اهالی خوش قریحه اصفهان بوده است .
قصهپردازی در باره «شیخبهایی» حتی در روزگار معاصر نیز همچنان ادامه دارد و برای مثال به دروغ در ایران اعلام کردند که «یونسکو» سال 2009 میلادی را «سال نجوم و شیخ بهایی» اعلام کرده است. چنین دروغهایی به رغم فراوانی رسانهها و دسترسی آسان به آنها، از سوی عموم مردم پذیرفته میشود، چرا که عامه مردم علاوه بر قوه ادراک پایین، آن چیزی را که باب میلشان باشد، باور میکنند و نیازی به منبع معتبر ندارند.
0 نظرات:
ارسال یک نظر
چنانچه صاحب آدرس اختصاصی اینترنتی(وبلاگ-سایت)هستید، از منوی کشویی «نمایه» گزینه «نام/آدرس اینترنتی» را نتخاب نمایید.
میتوانید از برگه تماسبامن هم استفاده نمایید.