ظاهرا در عرف سیاسی و اجرایی کشورهای دموکراتیک، که رای و نظر مردم ارزش و اهمیت دارد، قاعدهای است که بر اساس آن هرگاه اتفاق ناگوار یا اشتباهی در یک مجموعه اجرایی یا سیاسی رخداد، بالاترین مقام آن مجموعه، جهت احترام به مردم و تسکین آلام عمومی، از سمت خود استعفا داده و از مردم عذرخواهی مینماید.
در کشور ایران طی ۳۲ سال گذشته، کمترین اعتنایی به این عرف و نتایج مثبت نشده و برغم آنکه طی این سالها، ایران کانون انواع بحران و اتفاقات دردناک، ناشی از بیدقتی و بیبرنامگی مسؤلین مربوطه و قانونگذارن و متولیان امور نظارتی بودهاست، اما به استثنا چند مورد انگشتشمار، مسؤلین علاقهای به استعفا و عذرخواهی از افکار عمومی یا صدمه دیدهگان نداشته، و آلام عمومی از این منظر هیچگاه فرصت التیام و درمان نیافتهاست.
اتفاقاتی که اگر مشابه آن در کشورهایی که استقلال قوا معنا دارد و نهادهای ناظر قوی مردمی و رسانههای آزاد در آن نفوذ موثر دارند، اتفاق میافتاد، گاهی حتی میتوانست تا سقوط دولت و استعفای حزب حاکم در پارلمان هم پیش برود.
«هاشمی رفسنجانی» یکی از برجستهترین اشخاصی است که در نهادینه شدن این وضع بیشترین سهم را داشته است. ناگفته پیداست که اگر این موضوع به زیان او بود، مطمئنا تلاش میکرد وضعیت به گونهای دیگر رقم بخورد. هرچند که در نهایت این عدم استقبال از نقد شفاف و استقلال مطبوعات و نهادهای ناظر مردمی، به زیان دولتمردان است (۱) و امروزه زیانهای عمیق آن دستکم در مورد آقای «هاشمی» به روشنترین شیوه خود را نشان میدهد. تا آنجا که دوستان نزدیک ایشان نیز در بررسی وضعیت امروز او، اشاره مینمایند که وی تاوان برخوردهای بد گذشته را پس میدهد . (+)
در دوره ریاست مجلس و ریاست جمهوری آقای رفسنجانی در این کشور، اتفاقات ریز و درشت ناگوار بسیاری رخداد. اتفاقاتی کهگاه ابعاد بینالمللی هم داشت و بررسی نشدن و شفاف نشدن آن توسط نمایندگان مردم، و برجای ماندن سؤالات بزرگ و بیپاسخ در مورد آن اتفاقات در ذهن و زبان شهروندان، درست یا نادرست بزرگترین حربه شد بر علیه رقبای سیاسی او چند سال بعد و البته که همه این بازیها، مستقیم و غیرمستقیم زیان مردم را دربر داشت.
دوره ریاست ایشان بر مجلسین اول و دوم را شاید بتوان با توجه به اظطراری و جنگی بودن شرایط کشور، و حیات آیتالله «خمینی» به دیده اغماض نگریست.
اما در دوره ریاست جمهوری ایشان اتفاقاتی افتاد که به هیچ عنوان قابل چشم پوشی و اغماض نیست. اتفاقاتی که هر کدام به تنهایی بحرانهای سخت و هولناکی را برای کشور در پی داشت. در تمام این اتفاقات هیچگاه شهروندان کشور شاهد یک مورد استعفا یا عذرخواهی مسؤلی، وزیری، مدیرکلی یا... نشدند.
گاهی تلاشهای نمایندگان مجلس برای توضیح یا استیضاح یک وزیر کابینه با واکنش اعتراضی سنگین آقای «هاشمی» روبه رو میشد. همین واکنشها باعث شد کمترین تلاشها برای استیفای حقوق ملت در ابتدای کار ناکام بماند.
به عنوان مثال میتوان به استیضاح وزیر معادن وفلزات آقای «حسینمحلوجی» که با اعتراض شدید آقای هاشمی و تلاش لابی قدرتمند وی در مجلس چهارم با اختلاف بسیار ناچیز رای موافق و مخالف بینتیجه ماند اشاره کرد.
بعضی از زخمهای ناگواری که در دوره ایشان بر جان ملت فرود آمده و هیچگاه جرات رسانهای شدن پیدا نکرد تا تکذیب شود یا نشود، تازه در دولتهای بعدی سر باز کرد و چهره مشمئز کننده عفونت آن همه جا را فراگرفت. زخمهایی که حتی نمایندگان مردم در مجلس هم از آن اظهار بیاطلاعی مینمودند.
جریان قتل استاد «عیاکبرسعیدیسیرجانی»، و جریان اتوبوس ارمنستان که در دوره خاتمی آشکار شد، و حضور «سعیدامامی» در بالاترین رده وزارت اطلاعات «علی فلاحیان» که در وزارت «دری نجفآبادی» و به دنبال جریان قتلهای زنجیرهای فاش شد و برای اولینبار و البته با تاخیر بسیار به استعفای یک وزیر در این کشور منجر شد، تنها مشتی نمونه خروار است.
اینها و موارد متعدد دیگری که در حد شایعه ماند و ناکامی اصلاحات در گامهای اول اجازه نداد، نور حقیقت به تاریکخانه آن تابیده و آشکار شود، به علاوه مواردی که امکان حضور در عرصه عمومی را اصلا نیافت، و بر سر آن معاملات پشت پرده صورت گرفت تا مخفی بماند، همه از نتایج کارنامه شخص آقای «هاشمی» است.
آقای «هاشمی» در یک رفتار خود معصوم پنداری، هیچگاه حاضر نشد که حتی بعد از آشکار شدن این زخمها یک عذرخواهی خشک و خالی از افکار عمومی داشته باشد.
ماجراجوییهای امروز آقای «احمدینژاد» در سطح بینالمللی و جهانی ادامه همان رفتار و ادبیات آقای «هاشمی» است. گمان نمیکنم مردم ایران فراموش کرده باشند که در دوره ریاستجمهوری ایشان، رسانه ملی هر از گاهی یک مصاحبه رادیو تلوزیونی ترتیب میداد، تا ایشان به دنیا اعلام کند که ایران در حال پیشرفتهای عمیق علمی و فنی است و به زودی در تمام زمینهها به خودکفایی لازم خواهد رسید.
این البته جدای از فرصت خطبههای نمازِجمعه تهران بود که دستِکم ماهی یکبار در اختیار ایشان بود تا تبلیغ پیشرفت و موفقیتهایی را بکند که سالها بعد روز به روز اخبار نتایج ناگوار آن به همه جا مخابره میشد. سقوط هواپیمای حامل وزیر، سقوط هواپیمای حامل فرمانده سپاه، سقوط هواپیمای حامل خبرنگاران و... سقوط صداقت سقوط اخلاق سقوط انسانیت.
آقای «احمدینژاد» در این زمینه شاگرد کوچک ایشان است. باور کنید اگر آقای «احمدینژاد» در سخنان محیرالعقولش به آقای «هاشمی» و دولت او کاری نداشت، تمام خطبههای نماز جمعه ایشان تبدیل به تعریف و تمجید از دولت وی و دستاوردهای علمی و فنی و... خصوصا در عرصه هستهای میشد.
«هاشمی» ۳۰ سال اینگونه ریس بوده است. همانگونه که در دولتش، کسی اجازه احترام گذاشتن به مردم و عذرخواهی و استعفا پیدا نکرد، خودش هم اینکار را بلد نیست. برای «هاشمی» ریاست بر «مجلسخبرگان» و «مجمع تشخیص مصلحت نظام» و «دانشگاهآزاد» و... از هر چیز مهمتر است. از خون «سیدعلیموسوی»، از حصر «میرحسین» و «کروبی» و زندان و شکنجه شدن «حمزهکرمی». اینها برای «هاشمی» در درجه دوم اهمیت هم نیست.
اینها اگر کمترین اهمیتی برای هاشمی داشت. بلافاصله بعد از کودتای انتخاباتی خرداد ۸۸ و در اعتراض، همچون شیخشجاع، از تمام مناصب دولتی استعفا میداد.
نتیجه تهدید به استعفای آن قابل تصور است. عقبنشینی حسابی رهبر درمقابل او. اما چون برای او اهمیت نداشت، از این اهرم فشار استفاده نکرد و ماند تا یکی یکی، در حالی که باور نمیکرد از تمام سمتها برکنار شود و تمام اهرمها را از دست بدهد.
این سمتها بعد از آن اتفاقات، برای او، نه تنها نانی نداشت، بلکه به راحتی نشان داد که «هاشمی» فرصتطلب خوبی هم نیست.
شکی نیست که مجموعه حاکمیت طی سه سال گذشته، جنایاتی مرتکب شدهاند که با روشنتر شدن ابعاد آن در آیندهای نزدیک، هرکس دستی از دور هم بر آتش این حاکمیت داشته، شرمسار خودش خواهد بود. خنک آن قوم که چنین روز و روزهایی را پیشتر از این پیشبینی نموده و برای خود کنج حصر و زندانی خریدند تا فردای روزگار شرمنده مردم و تاریخ و سرافکنده روزگار نباشند.
آخرین اهرم فشار و تکیهگاه «هاشمی»، نماینده تامالاختیار و جانشین اصلی و کپی برابر اصل اوست که با چمدان اطلاعات ایشان در لندن درس حقوق میخواند تا در موقع لزوم و ظاهرا روز مبادا چمدان خود را بگشاید.
چمدان جادویی اطلاعاتی که «هاشمی» به انتظار معجزه آن، آرام نشسته است، اما خبر ندارد که محتوای آن چمدان خیلی پیشتر از اینها سوخته و از درجه اعتبار ساقط شدهاست.
همانگونه که امضای ایشان پای حکم ریس جدید دانشگاه آزاد.(+)
پانوشت:
۱ـ اخلاق خدایان- دکترعبدالکریم سروش - مقاله آزادی چون روش- انتشارات حکمت تهران ۱۳۸۴(+)
آقای «احمدینژاد» در این زمینه شاگرد کوچک ایشان است. باور کنید اگر آقای «احمدینژاد» در سخنان محیرالعقولش به آقای «هاشمی» و دولت او کاری نداشت، تمام خطبههای نماز جمعه ایشان تبدیل به تعریف و تمجید از دولت وی و دستاوردهای علمی و فنی و... خصوصا در عرصه هستهای میشد.
«هاشمی» ۳۰ سال اینگونه ریس بوده است. همانگونه که در دولتش، کسی اجازه احترام گذاشتن به مردم و عذرخواهی و استعفا پیدا نکرد، خودش هم اینکار را بلد نیست. برای «هاشمی» ریاست بر «مجلسخبرگان» و «مجمع تشخیص مصلحت نظام» و «دانشگاهآزاد» و... از هر چیز مهمتر است. از خون «سیدعلیموسوی»، از حصر «میرحسین» و «کروبی» و زندان و شکنجه شدن «حمزهکرمی». اینها برای «هاشمی» در درجه دوم اهمیت هم نیست.
اینها اگر کمترین اهمیتی برای هاشمی داشت. بلافاصله بعد از کودتای انتخاباتی خرداد ۸۸ و در اعتراض، همچون شیخشجاع، از تمام مناصب دولتی استعفا میداد.
نتیجه تهدید به استعفای آن قابل تصور است. عقبنشینی حسابی رهبر درمقابل او. اما چون برای او اهمیت نداشت، از این اهرم فشار استفاده نکرد و ماند تا یکی یکی، در حالی که باور نمیکرد از تمام سمتها برکنار شود و تمام اهرمها را از دست بدهد.
این سمتها بعد از آن اتفاقات، برای او، نه تنها نانی نداشت، بلکه به راحتی نشان داد که «هاشمی» فرصتطلب خوبی هم نیست.
شکی نیست که مجموعه حاکمیت طی سه سال گذشته، جنایاتی مرتکب شدهاند که با روشنتر شدن ابعاد آن در آیندهای نزدیک، هرکس دستی از دور هم بر آتش این حاکمیت داشته، شرمسار خودش خواهد بود. خنک آن قوم که چنین روز و روزهایی را پیشتر از این پیشبینی نموده و برای خود کنج حصر و زندانی خریدند تا فردای روزگار شرمنده مردم و تاریخ و سرافکنده روزگار نباشند.
آخرین اهرم فشار و تکیهگاه «هاشمی»، نماینده تامالاختیار و جانشین اصلی و کپی برابر اصل اوست که با چمدان اطلاعات ایشان در لندن درس حقوق میخواند تا در موقع لزوم و ظاهرا روز مبادا چمدان خود را بگشاید.
چمدان جادویی اطلاعاتی که «هاشمی» به انتظار معجزه آن، آرام نشسته است، اما خبر ندارد که محتوای آن چمدان خیلی پیشتر از اینها سوخته و از درجه اعتبار ساقط شدهاست.
همانگونه که امضای ایشان پای حکم ریس جدید دانشگاه آزاد.(+)
پانوشت:
۱ـ اخلاق خدایان- دکترعبدالکریم سروش - مقاله آزادی چون روش- انتشارات حکمت تهران ۱۳۸۴(+)
0 نظرات:
ارسال یک نظر
چنانچه صاحب آدرس اختصاصی اینترنتی(وبلاگ-سایت)هستید، از منوی کشویی «نمایه» گزینه «نام/آدرس اینترنتی» را نتخاب نمایید.
میتوانید از برگه تماسبامن هم استفاده نمایید.