عکس از اينجا |
از قدیم گفتهاند «یه سوزن به خودت، یه جوالدوز به دیگران».
بعد از حضور ظفرمند ریسجمهور اسلامی ایران در مجلس شورای اسلامی و توسل چندین و چندباره آقای «احمدینژاد» به ادبیات ویژه داشمشتیها و چالهمیدانیها در پاسخ دادن به سؤالات نمایندگان، و از میدان به در کردن آنها، که عملا نتیجه عکس خواست و اراده نمایندگان سؤال کننده را به دنبال داشت، سروصدای رسانههای اصولگرایان و نمایندگان مجلس درآمده است که «احمدینژاد» شان مجلس را مراعات نکرد و وقاحت به خرج داد و هکذا.(+)
ناگفته پیداست که ادبیاتی که آقای «احمدینژاد» در روز حضور در مجلس از آن استفاده نمود، ادبیاتی نبود که برای اولینبار مورد استفاده ایشان قرار گرفته باشد و برای اولینبار به گوش نمایندگان مجلس و رسانههای اصولگرا و مدعی اخلاق خورده باشد. بلکه دستِکم ۶ سال است که ایشان در تمام تریبونهای داخلی و خارجی از چنین ادبیاتی و حتی گاهی مستهجنتر و وقیحانهتر استفاده میکند و تمام موارد استفاده او از این ادبیات، طی ۶ سال گذشته، باسکوت آمیخته به رضایت نمایندگان مجلس هفتم و هشتم و رسانههای اصولگرا روبهرو بودهاست.
از اینها گذشته بعد از آنکه رسانههای مدعی اخلاق و متولیان امور فرهنگی و اخلاقی و قضایی ترجیح دادند در برابر چنین رفتاری سکوت پیشه نمایند و هرچه آن خسرو کند را شیرین ببینند، لاجرم بعضی از پسنمازها هم بعدا تشویق شدند و ترجیح دادند در برخورد با شخص آقای «احمدینژاد» به همان شیوه و همان روش، که کمکم به یک سیره اخلاقی پسندیده تبدیل میشد، توسل جسته و رفتار نمایند.
«سعیدتاجیک» ریاست بسیج وزارت نفت، به آسانی به خود اجازه داد که در خیابان و در ملاعام و مرئی مردم، حرمت خود را فرو گذارده و به یک بانوی محترم آنچه میخواهد با بکار بردن شنیعترین الفاظ و عبارات فحاشی و هتاکی نماید(+) و در شرایطی که این نوع رفتار مطابق با قانون مجازات اسلامی مجازاتهای سنگینی در پی دارد، یکی دو روز پس از بازداشت آزاد شده و از پشت میز محل کارش با یک رسانه آنلاین مصاحبه نموده و به رفتار خود افتخار کند و اعلام نماید که اصلا پشیمان نیست.(+)
بگذریم از اینکه به دنبال این رسوایی، مراجع قضایی مجبور شدند مجددا نامبرده یاد شده را بازداشت و بعد از یک سال محکوم نمایند که البته احتمالا اجرای حکم ایشان هم چیزی شبیه اجرای حکم «مرتضی رفیقدوست» یا «سعیدعسگر» خواهد بود که اولی شریک متهم و مجرمی بود که اعدام شد، و دومی به قصد قتل مستقیما به صورت شخصی شلیک نموده بود که از بخت بد او یا بخت خوب مضروب، طرف زنده ماند. اما مجبور است تا آخر عمر روی ویلچر زندگی کند و درد بکشد.
هر دوی آقایان متهم البته در کمال آزادی به زندگی خود مشغولند.
در جای و جایگاهی دیگر دو تن از مداحان طراز اول کشور برای انتقاد از ریسجمهور و در اعتراض به بعضی موضعگیریها و بیانات ریسدفتر او، و از جایگاه تریبونهایی که برای خودشان بسیار مقدس بود و قاعدتا باید خود حرمت آن نگه میداشتند، با استفاده از الفاظ زشت و رکیکی، حرمت محراب و منبر و از آن مهمتر حرمت «انسان» را شکسته و ریسدفتر ریسجمهور را به اسافل اعضای وی تشبیه نمودند.
همه این بیحرمتیها و حرمت شکنیها با سکوت البته رضایتآمیز و گاهی هم همراه با خندههای تایید رسانههای اصولگرایان و نمایندگان مجلس به شوخی و شادمانی برگزار میشد.
ناگفته پیداست که ادبیاتی که آقای «احمدینژاد» در روز حضور در مجلس از آن استفاده نمود، ادبیاتی نبود که برای اولینبار مورد استفاده ایشان قرار گرفته باشد و برای اولینبار به گوش نمایندگان مجلس و رسانههای اصولگرا و مدعی اخلاق خورده باشد. بلکه دستِکم ۶ سال است که ایشان در تمام تریبونهای داخلی و خارجی از چنین ادبیاتی و حتی گاهی مستهجنتر و وقیحانهتر استفاده میکند و تمام موارد استفاده او از این ادبیات، طی ۶ سال گذشته، باسکوت آمیخته به رضایت نمایندگان مجلس هفتم و هشتم و رسانههای اصولگرا روبهرو بودهاست.
از اینها گذشته بعد از آنکه رسانههای مدعی اخلاق و متولیان امور فرهنگی و اخلاقی و قضایی ترجیح دادند در برابر چنین رفتاری سکوت پیشه نمایند و هرچه آن خسرو کند را شیرین ببینند، لاجرم بعضی از پسنمازها هم بعدا تشویق شدند و ترجیح دادند در برخورد با شخص آقای «احمدینژاد» به همان شیوه و همان روش، که کمکم به یک سیره اخلاقی پسندیده تبدیل میشد، توسل جسته و رفتار نمایند.
«سعیدتاجیک» ریاست بسیج وزارت نفت، به آسانی به خود اجازه داد که در خیابان و در ملاعام و مرئی مردم، حرمت خود را فرو گذارده و به یک بانوی محترم آنچه میخواهد با بکار بردن شنیعترین الفاظ و عبارات فحاشی و هتاکی نماید(+) و در شرایطی که این نوع رفتار مطابق با قانون مجازات اسلامی مجازاتهای سنگینی در پی دارد، یکی دو روز پس از بازداشت آزاد شده و از پشت میز محل کارش با یک رسانه آنلاین مصاحبه نموده و به رفتار خود افتخار کند و اعلام نماید که اصلا پشیمان نیست.(+)
بگذریم از اینکه به دنبال این رسوایی، مراجع قضایی مجبور شدند مجددا نامبرده یاد شده را بازداشت و بعد از یک سال محکوم نمایند که البته احتمالا اجرای حکم ایشان هم چیزی شبیه اجرای حکم «مرتضی رفیقدوست» یا «سعیدعسگر» خواهد بود که اولی شریک متهم و مجرمی بود که اعدام شد، و دومی به قصد قتل مستقیما به صورت شخصی شلیک نموده بود که از بخت بد او یا بخت خوب مضروب، طرف زنده ماند. اما مجبور است تا آخر عمر روی ویلچر زندگی کند و درد بکشد.
هر دوی آقایان متهم البته در کمال آزادی به زندگی خود مشغولند.
در جای و جایگاهی دیگر دو تن از مداحان طراز اول کشور برای انتقاد از ریسجمهور و در اعتراض به بعضی موضعگیریها و بیانات ریسدفتر او، و از جایگاه تریبونهایی که برای خودشان بسیار مقدس بود و قاعدتا باید خود حرمت آن نگه میداشتند، با استفاده از الفاظ زشت و رکیکی، حرمت محراب و منبر و از آن مهمتر حرمت «انسان» را شکسته و ریسدفتر ریسجمهور را به اسافل اعضای وی تشبیه نمودند.
همه این بیحرمتیها و حرمت شکنیها با سکوت البته رضایتآمیز و گاهی هم همراه با خندههای تایید رسانههای اصولگرایان و نمایندگان مجلس به شوخی و شادمانی برگزار میشد.
هیچکس به یاد ندارد که یک نفر از نمایندگان مجلس طی ۶ سال گذشته یکبار به این ادبیات ویژه آقای «احمدینژاد» که عملا و رسما وهن جایگاه رسمی پرچم، صندلی و کشور ایران در مجامعبینالمللی را به دنبال داشت اعتراضی نموده باشد.
هیچکس مشاهده نکرد و به یاد ندارد که یک نماینده، بابت توهین ریس بسیج وزارت نفت، به مقامات آن وزارتخانه یا مقامات فرهنگی مربوط به پایگاههای بسیج وزارتخانهها و ادرات اخطاری داده باشد و یا از وزیر دادگستری در مورد کوتاهی سیستم قضا در تنبیه شخص خاطی توضیحاتی خواسته باشد.
البته که در همه موارد یادشده رسانه های اصولگرا نیز بر همان منش و روش دیکته شده و سکوت در برابر این رفتار، عمل نمودند.
شایسته است که همه متوجه باشیم که این ادبیات مخصوص امروز آقای ریسجمهور و دیروز مداحان و بسیجیان نیست و از اولین روزهای پیروزی انقلاب در این کشور به شکل شوربختانه ناصحیحی نهادینه شده و جا افتاده است و یکی از دلایل عمده و مبنایی ریشهدار شدن آن، سکوت متولیان امر و ارباب رسانهها در برابر آن به بهانههای اشنتباه بوده است.
با اینهمه اما اینک که آن نمایندگان و آن رسانهها متوجه عواقب ترک وظیفه و انجام ندادن به موقع رسالت خود شدهاند، جای شادمانی است و امیدواریم که این کمترین شعله روشن شده آگاهی، به سرنوشت دیگر تجربههای کور گرفتار نشده و هر روز شعلهورتر و روشنی بخشتر شود.
این نوشته در خود نویس اینجا
این نوشته در خود نویس اینجا
0 نظرات:
ارسال یک نظر
چنانچه صاحب آدرس اختصاصی اینترنتی(وبلاگ-سایت)هستید، از منوی کشویی «نمایه» گزینه «نام/آدرس اینترنتی» را نتخاب نمایید.
میتوانید از برگه تماسبامن هم استفاده نمایید.