آیتالله «خمینی» معصوم نبود. این را همه عاشقان و خیل عظیم هواداران و همراهان و نزدیکان او به آسانی قبول دارند و دقیقا همینها نقطه مقابل آنانی هستند که تلاش میکنند او را معصوم از هر خطا و گناه و لغزش معرفی کنند.
اما مسلم است که، آدمی هرچه در جایگاه خطیر و بزرگتری باشد، و هرچه حوزه تصمیم و عمل او گستردهتر باشد، به همان نسبت میتواند ابعاد خطا و لغزش او هم گستردهتر و برجستهتر باشد.
در تاریخ انقلاب، از اختلاف بین آیتالله «خمینی» و بعضی از رجال مذهبی همطراز با او موارد بسیاری ثبت شدهاست که درستی ایده هریک را باید در ظرف زمانی خود سنجید و آنگاه قضاوت کرد. اما این بدان معنی نیست که همیشه حق با بنیانگذار بوده و هست و باید باشد.(+)
گمان میکنم چنین برداشت و قضاوتی ما را مقصد درست و درمانی هدایت نخواهد کرد. چنانکه هر از گاهی اذهان بیمار تلاش نمودهاند با سوءاستفاده، یا سوءبرداشت از قسمتی از رفتارها و نظرات آن مرحوم، حرف باطل و نظر اشتباه خود را به کرسی نشانده، و گاهی حتی همین بر کرسی نشستن منشاء سوء برداشتها و خطرات دیگری نیز شدهاست. وقتی هم که از آنها چرایی اشتباه پرسیده شده، با افتخار، شبیه بودن رفتار خود با رفتار یا گفتاری از آیتالله را به عنوان مجوز معرفی نمودهاند.
نقطه بسیار مهم و جالب توجه در این شبیهسازیها، آن بوده و هست که، افراد بیماری که میخواستهاند منویات باطل خود را به پشتوانه کلام یا مرام آیتالله «خمینی» بر کرسی نشانده و به واسطه آن اهداف مخرب خود را دنبال نمایند، ظاهرا در رفتار ایشان اصلا نقطه مثبتی ندیده و ذره بین به دست دنبال نقاط ریز اشتباهی گشتهاند، تا بواسطه آن توجیه برای غلط بودن خودشان بتراشند. انگار که اینها مقلد «کوچک»یهای یک شخصیت «بزرگ» هستند و بزرگیهای او را نمیبینند.
بدون شک هرکس با نگاه و ذهنیت قلبی و قبلی خود به سراغ آیتالله «خمینی» و آثار و افکار او برود، جز تایید و توجیه خود چیزی پیدا نمیکند و اگر فرد دیگری، دقیقا با نگاه و ذهنیت متفاوت، به سراغ همان آثار برود، باز با دستی پر از توجیه و مجوز برای خود برمیگردد.
اما چاره چیست؟
آیا باید عقل و اخلاق را مطلقا تعطیل کرد، و برای نقشه راه آینده و شیوه رفتار امروز، هرکس یا گروهی از ظن خود یار سیره و توصیه او شده، و در این مسیر با فرد یا گروه دیگر که از ظنی متفاوت نقشه راه و شیوه رفتار از همان منابع میطلبد، به نزاع برخاسته و همه فرصتها و سرمایهها را بر سر این نزاع اشتباه بگذارند، یا باید به گونهای دیگر رفتار کرد.؟
به نظر میرسد پاسخ این پرسش را به روشنی میتوان از گفتار خود آن مرحوم استخراج و بدان عمل کرد.
آنجا که نزدیک به ۳۵ سال پیش رسما اعلام مینماید که فرض را بر خوبی و حسن شاه گذاشته و انتخاب او توسط پدارن را برای خودشان کار درستی فرض میکند، اما میپرسد و پاسخ میدهد که پدران حق نداشتهاند برای ما تعیین تکلیف کنند و ما الان میخواهیم بر اساس منافع خودمان، خودمان برای خودمان تعیین تکلیف نموده و شاه را از قدرت برکنار نماییم و چنان هم میکند.(+)
اما گذشته از اینها میتوان در موارد مجادله و اختلاف سیاسی و اجتماعی، به منابع و میزانهای دیگری نیز رجوع نمود، که مورد اجماع تمام اندیشمندان و بزرگمردان دنیا، و ابزار وحدت رویه اخلاقی همه اجتماعات بشری بوده و هست.
عقل و اخلاق و شرع.
بر این اساس باید از آقای «احمدینژاد» و آقای «حدادیان» و آقای «ارضی» پرسید: در کدامیک از سه منبع و مرجعی که اتفاقا حضرات خود را متصف و مراجعه کننده بدان میدانند، مجوزی برای «هتاکی» و «بیادبی» صادر شدهاست؟
آقای «احمدینژاد» در توجیه گفتار مکرر منافی ادب خود در جایگاههای متعدد رسمی و غیر رسمی، شاید بلافاصله سؤال کننده را به معدود گفتاری اینگونه در کل گفتار آیتالله «خمینی» ارجاع داده و بدین وسیله خود را توجیه نمایند.
شاید تا کنون رسما چنین نکرده باشند، ولی در جریان فحاشی به بانو «فائزههاشمی» همراهان ریسجمهور، به چنین شیوهای توسل جسته و معترضین را به قول خودشان محکوم نمودند.
اکنون نیز پس از مطرح شدن احضار «سعیدحدادیان» به دادگاه به علت هتاکی و بیادبی نسبت به یک شخص از جایگاه یک تریبون مقدس، ایشان بلافاصله در توجیه خود اعلام نموده است که؛ از ادبیات مخصوص «احمدینژاد» استفاده نمودهاست.(+)
حق با اوست. این ادبیات ویژه «احمدینژاد» است. اما آیا تقلید از اشتباهات یا ادبیات اشتباه یک شخص، میتواند توجیهی برای قربانی نمودن اخلاق و شرع در جامعه بدان شکل فراگیر باشد؟
مسلما پاسخ منفی است اما متاسفانه آنان که از این بداخلاقی لذت برده و منتفع میشوند، بدون توجه به عوارض خطای خود برای کلان جامعه و اخلاق عمومی سلسله این توجیه را به اندک گفتاری از آیتالله «خمینی» رسانده و نه تنها که از این رفتار خلاف شرع و اخلاق خود پشیمان نبوده و نیستند، بلکه بدین وسیله به رفتار خود رنگ تقدس هم بخشیده و به همین سادگی اعلام مینمایند که در آینده هم چنین خواهند کرد و البته از آن پشیمان هم نخواهند بود.
اما مسلم است که، آدمی هرچه در جایگاه خطیر و بزرگتری باشد، و هرچه حوزه تصمیم و عمل او گستردهتر باشد، به همان نسبت میتواند ابعاد خطا و لغزش او هم گستردهتر و برجستهتر باشد.
در تاریخ انقلاب، از اختلاف بین آیتالله «خمینی» و بعضی از رجال مذهبی همطراز با او موارد بسیاری ثبت شدهاست که درستی ایده هریک را باید در ظرف زمانی خود سنجید و آنگاه قضاوت کرد. اما این بدان معنی نیست که همیشه حق با بنیانگذار بوده و هست و باید باشد.(+)
گمان میکنم چنین برداشت و قضاوتی ما را مقصد درست و درمانی هدایت نخواهد کرد. چنانکه هر از گاهی اذهان بیمار تلاش نمودهاند با سوءاستفاده، یا سوءبرداشت از قسمتی از رفتارها و نظرات آن مرحوم، حرف باطل و نظر اشتباه خود را به کرسی نشانده، و گاهی حتی همین بر کرسی نشستن منشاء سوء برداشتها و خطرات دیگری نیز شدهاست. وقتی هم که از آنها چرایی اشتباه پرسیده شده، با افتخار، شبیه بودن رفتار خود با رفتار یا گفتاری از آیتالله را به عنوان مجوز معرفی نمودهاند.
نقطه بسیار مهم و جالب توجه در این شبیهسازیها، آن بوده و هست که، افراد بیماری که میخواستهاند منویات باطل خود را به پشتوانه کلام یا مرام آیتالله «خمینی» بر کرسی نشانده و به واسطه آن اهداف مخرب خود را دنبال نمایند، ظاهرا در رفتار ایشان اصلا نقطه مثبتی ندیده و ذره بین به دست دنبال نقاط ریز اشتباهی گشتهاند، تا بواسطه آن توجیه برای غلط بودن خودشان بتراشند. انگار که اینها مقلد «کوچک»یهای یک شخصیت «بزرگ» هستند و بزرگیهای او را نمیبینند.
بدون شک هرکس با نگاه و ذهنیت قلبی و قبلی خود به سراغ آیتالله «خمینی» و آثار و افکار او برود، جز تایید و توجیه خود چیزی پیدا نمیکند و اگر فرد دیگری، دقیقا با نگاه و ذهنیت متفاوت، به سراغ همان آثار برود، باز با دستی پر از توجیه و مجوز برای خود برمیگردد.
اما چاره چیست؟
آیا باید عقل و اخلاق را مطلقا تعطیل کرد، و برای نقشه راه آینده و شیوه رفتار امروز، هرکس یا گروهی از ظن خود یار سیره و توصیه او شده، و در این مسیر با فرد یا گروه دیگر که از ظنی متفاوت نقشه راه و شیوه رفتار از همان منابع میطلبد، به نزاع برخاسته و همه فرصتها و سرمایهها را بر سر این نزاع اشتباه بگذارند، یا باید به گونهای دیگر رفتار کرد.؟
به نظر میرسد پاسخ این پرسش را به روشنی میتوان از گفتار خود آن مرحوم استخراج و بدان عمل کرد.
آنجا که نزدیک به ۳۵ سال پیش رسما اعلام مینماید که فرض را بر خوبی و حسن شاه گذاشته و انتخاب او توسط پدارن را برای خودشان کار درستی فرض میکند، اما میپرسد و پاسخ میدهد که پدران حق نداشتهاند برای ما تعیین تکلیف کنند و ما الان میخواهیم بر اساس منافع خودمان، خودمان برای خودمان تعیین تکلیف نموده و شاه را از قدرت برکنار نماییم و چنان هم میکند.(+)
اما گذشته از اینها میتوان در موارد مجادله و اختلاف سیاسی و اجتماعی، به منابع و میزانهای دیگری نیز رجوع نمود، که مورد اجماع تمام اندیشمندان و بزرگمردان دنیا، و ابزار وحدت رویه اخلاقی همه اجتماعات بشری بوده و هست.
عقل و اخلاق و شرع.
بر این اساس باید از آقای «احمدینژاد» و آقای «حدادیان» و آقای «ارضی» پرسید: در کدامیک از سه منبع و مرجعی که اتفاقا حضرات خود را متصف و مراجعه کننده بدان میدانند، مجوزی برای «هتاکی» و «بیادبی» صادر شدهاست؟
آقای «احمدینژاد» در توجیه گفتار مکرر منافی ادب خود در جایگاههای متعدد رسمی و غیر رسمی، شاید بلافاصله سؤال کننده را به معدود گفتاری اینگونه در کل گفتار آیتالله «خمینی» ارجاع داده و بدین وسیله خود را توجیه نمایند.
شاید تا کنون رسما چنین نکرده باشند، ولی در جریان فحاشی به بانو «فائزههاشمی» همراهان ریسجمهور، به چنین شیوهای توسل جسته و معترضین را به قول خودشان محکوم نمودند.
اکنون نیز پس از مطرح شدن احضار «سعیدحدادیان» به دادگاه به علت هتاکی و بیادبی نسبت به یک شخص از جایگاه یک تریبون مقدس، ایشان بلافاصله در توجیه خود اعلام نموده است که؛ از ادبیات مخصوص «احمدینژاد» استفاده نمودهاست.(+)
حق با اوست. این ادبیات ویژه «احمدینژاد» است. اما آیا تقلید از اشتباهات یا ادبیات اشتباه یک شخص، میتواند توجیهی برای قربانی نمودن اخلاق و شرع در جامعه بدان شکل فراگیر باشد؟
مسلما پاسخ منفی است اما متاسفانه آنان که از این بداخلاقی لذت برده و منتفع میشوند، بدون توجه به عوارض خطای خود برای کلان جامعه و اخلاق عمومی سلسله این توجیه را به اندک گفتاری از آیتالله «خمینی» رسانده و نه تنها که از این رفتار خلاف شرع و اخلاق خود پشیمان نبوده و نیستند، بلکه بدین وسیله به رفتار خود رنگ تقدس هم بخشیده و به همین سادگی اعلام مینمایند که در آینده هم چنین خواهند کرد و البته از آن پشیمان هم نخواهند بود.
0 نظرات:
ارسال یک نظر
چنانچه صاحب آدرس اختصاصی اینترنتی(وبلاگ-سایت)هستید، از منوی کشویی «نمایه» گزینه «نام/آدرس اینترنتی» را نتخاب نمایید.
میتوانید از برگه تماسبامن هم استفاده نمایید.